آذر متفکر بازیگر نمایش «مرگ معلق»
زندگی معلق تمام زنان!
آذر متفکر، یکی از بازیگران توانمند نمایش استان است که کارگردانی نمایشهایی مثل «لوطیان مرد رند»، «حادثه کوچه ۲۴» و نمایش عروسکی «کلاغ خنزر پنزری» را در کارنامه خود دارد.
به گزارش تئاتر قزوین، با آذر متفکر که تک بازیگر نمایش مرگ معلق بود، گفتوگویی کوتاه درباره نقشی که بازی کرد داشتیم و آذر برایمان از زنانگی فراموش شده گفت، از قربانی شدن معصومیت و زیبایی به پای خشونتها و پلیدیهایی که ممکن است در زندگی هر زنی اتفاق بیفتد و سرنوشت او را درگیر توفان حوادث کند. این گفتوگو را با هم بخوانیم.
مطابق چیزی که تماشاگر حرفهای نمایش از شما انتظار داشت، این نقش دشوار را به خوبی بازی کردید؛ نظر خودتان درباره این نمایش چیست؟ آیا میتوان گفت این نمایشی «مرگ اندیش» بود؟
مرگ معلق بر خلاف نامش تصویر مرگ نیست؛ بلکه زندگی معلق تمام زنانی است که برای به دست آوردن آنچه برایش میجنگند، زنانگیشان در مقابل اتفاقات زندگی رنگ میبازد. در این نمایش، من نقش زنی را بازی میکنم با روزهای پر درد کودکی، عشقی عجیب و ناکام، مادری در سایه و کودکی عقیم در درونش که اینها هر کدام برای خود میتواند دردی عظیم باشد و چنین دردهایی را تنها یک زن میتواند تحمل کند؛ زنی سرسخت با نام لیندا.
لیندای این نمایش کیست؟
قصهی لیندا قصهی بازیگری است که در سالهای اولیهی زندگی هنریاش از یادها میرود و شانس برنده شدن را از دست میهد. حصار خانه برایش روز به روز تنگتر و تنگتر میشود. ساعتها و لحظهها در زندگیاش تکرار و تکرار و تکرار میشود تا در روزی به خصوص و عادی تصمیم به بازگشتی قوی میگیرد... بازگشتی که آن هم از سوی دیگران با دیوار سخت و بلند بیاعتنایی روبرو میشود و شخصیت را به نقطه پایانی میرساند.
چطور شد که این نمایش را برای بازی انتخاب کردید یا برای بازی در آن انتخاب شدید؟
انتخاب نمایشنامهی خوب، مهمترین انتخاب یک بازیگر برای تثبیت خودش است. نمایشنامه خوب هم کارگردان خوب میطلبد که بتواند کار را به بهترین نحو ممکن از بازیگر خوب بگیرد. من نویسندهی این نمایشنامه خشایار حسامی را از 3 سالگیاش میشناسم که همراه پدر در تمرینات نمایش لاموزیکا سال 1383 با شیطنتهای کودکانه تمرینهای ما را شیرینتر میکرد. آن نمایش اولین تجربه بازیگری من بر روی صحنه بود. حالا هم بعد از گذشت 15 سال دوباره در کنار حسن حسامی عزیز و این بار با قلم زیبای خشایار پس از 6 ماه تمرین با لیندا و زندگی اش در مقابل چشمان تماشاگران عزیز زندگی را میسازیم و میخواهیم تفکر را هدیه بدهیم.
مخاطب جوان امروزی شاید حوصله کمی داشته باشد؛ در یک جمله میتوانی برای چنین مخاطبی بگویید که هدف گروه شما از اجرای این نمایش چه بود؟
برخی از مخاطبان ممکن است حوصله تفکر یا دیدن نمایش را نداشته باشند؛ اما تئاتر خوب همیشه مخاطبان خود را دارد، هدف گروه اجرایی ساختن بستری مناسب برای تفکر در مواجهه با زندگی پیچیده امروزی بوده است.
از خودتان بگویید، البته جناب حسامی در مصاحبهی خودش تا حدودی درباره شما صحبت کرد، اما از زبان خودتان بشنویم که آذر متفکر کیست؟
آذر متفکر، اولین روز از سومین ماه بهار 98، سی و دو سالگی را جشن میگیرد. کارشناسی تئاتر عروسکی و کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر را در سال 94 از دانشگاه هنر تهران دریافت کرده و بازیگری همیشه برایش از بهترین اتفاقات زندگی بوده و هست. در سختترین گذرگاههای زندگی ایستادن بر روی صحنه تاتر برای آذر متفکر مرکزیترین نقطه جهان بوده است.
گویا در زمینه آموزش هم فعالید؟
البته تدریس در کلاسهای بازیگری چه در سطح دانشگاه و چه در سطح آموزشگاههای آزاد و هنرجویان کودک و نوجوان برای خودم هم کلاس درسی است بس دلنشین. آدم به خصوص در حیطه هنر باید همیشه در حال آموختن باشد. حالا این آموختن میتواند از آدمی مثل حسن حسامی عزیز با آن تجربه و تخصص باشد و گاهی هم میتواند از نوآموز دبستانی کلاسهای آموزشی تئاتر کودک باشد. من همیشه سعی میکنم یاد بگیرم و از خودم جلوتر بروم.
به مخاطبانی که این گفتوگو را میخوانند، چه میخواهید بگویید؟
میگویم میزبان نگاه پر مهرتان هستیم از 1 تا 15 اردیبهشت ماه هر روز ساعت 30/19 عصر در سالن تئاتر علامه رفیعی قزوین. قدم رنجه کنید و افتخار بدهید ساعتی تفکر و دغدغه مشترک را با هم تجربه کنیم.